وبلاگ :
اميدوار بودم به پاي هم پير شويم نه به دست هم...
يادداشت :
بهانه...
نظرات :
0
خصوصي ،
2
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
حديث
مي روم...به کجا؟
نمي دانم ....حس بدي ست... بي مقصدي!
کاش نه باران بند مي آمد... نه خيابان به انتها مي رسيد....
+
حديث
شب و روزت همه بيدار كه ايد شايد!
كور شد ديده بر اين كوره ره شايدها.
شايد -اي دل- كه مسيحا نفست امدو رفت...
باختي هستي خود بر سر مي ايدها...