سر خود نهاده بر کف
به اميد آنکه روزي
به شکار خواهي آمد
تو کجايي سهرابآب راگل کردندچشم هاراشستندو چه بادل کردند…صبر کن اي سهرابقايقت جادارد؟من هم از همهمه ي داغ زمين بيزارم….
سلام عزيزم
ببخشيد دير اومدم
از اين پس تنها ادامه ميدهم....
باران که ميبارد حتي به درخواست چتر هم جواب رد خواهم داد!
ميخواهم تنهاييم را به رخ اين هواي دونفره بکشم
باران نبار من نه چتر دارم ... ونه يار....!
كارگران در تمام جاده ها مشغول كارند!
همه راه هايي كه تو را به من ميرسانند
در دست تعميرند!
اگر نه
تو حتما مي آمدي...
بابا آپ كن دلمون پوسيد
بيا به وب شخصيم سر بزن اونجا راحت تريم
سلام نفـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــس
وبت بيسته!!!!!!!!!!!
سلام
بيخيال يعني تو ميگي ما كه اينجاييم بيكاريم نه بقرآن بيخياليم!!!!
تو كه هيچ كاري نكردي ولي من وبلاگمو راه انداختم بيا خوشحال ميشم
منديرتم
سللللللللللام افي جوووووووووووووون/دکترجونم(جيگر)/حدس بزن اين کيه داره کتک ميخوره؟راستي کلاسهاي توجيهي هم داريم بيوووووو/آدرس:تهران/زعفرانيه/نرسيده به3تاچنار/بپيچ طرف مومدحسن/پل هوايي رو رد کن........
.منديرتم............
راستي گفته هات هم قشنگه.....
سلام بي معرفت يه سري بزن يه آپي بكن دلمون واست تنگيده....
گاهي دو نفر بايد ازهم فاصله بگيرند...تا بفهمند چقدر نيازمند...برگشتن به همديگرند.
سلام بر مهندس افسانه فدات چشم