• وبلاگ : اميدوار بودم به پاي هم پير شويم نه به دست هم...
  • يادداشت : ...
  • نظرات : 0 خصوصي ، 4 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + maryam 

    salam aziz vebet aliyeh....

    adam lazat mibareh

    moafagh bashi


    من
    به روي آفتابم
    مي برم در ساحت دريا نظاره.
    و همه دنيا خراب و خرد از باد است
    و به ره ، ني زن که دائم مي نوازد ني ، در اين دنياي ابراندود
    راه خود را دارد اندر پيش.
    بابا دم خودت و وبت گرم خيلييييييييييييييي ماهه.
    پاسخ

    مرسي مهسا جون خيلي خوشحالم كردي

    زن عشق مي کارد و کينه درو مي کند…
    ديه اش نصف ديه توست و مجازات زنايش با تو برابر…
    مي تواند تنها يک همسر داشته باشد
    و تو مختار به داشتن چهار همسرهستي ….
    براي ازدواجش ــ در هر سني ـ اجازه ولي لازم است
    و تو هر زماني بخواهي به لطف قانونگذار ميتواني ازدواج کني …
    در محبسي به نام بکارت زنداني است و تو …
    او کتک مي خورد و تو محاکمه نمي شوي …
    او مي زايد و تو براي فرزندش نام انتخاب مي کني….
    او درد مي کشد و تو نگراني که کودک دختر نباشد ….
    او بي خوابي مي کشد و تو خواب حوريان بهشتي را مي بيني ….
    او مادر مي شود و همه جا مي پرسند نام پدر …
    و هر روز او متولد ميشود؛ عاشق مي شود؛ مادر مي شود؛
    پير مي شود و ميميرد…
    و قرن هاست که او؛ عشق مي کارد و کينه درو مي کند
    چرا که در چين و شيارهاي صورت مردش به جاي گذشت،
    زمان جواني بر باد رفته اش را مي بيند و در قدم هاي لرزان مردش؛
    گام هاي شتابزده جواني براي رفتن و درد هاي منقطع قلب مرد؛
    سينه اي را به ياد مي اورد که تهي از دل بوده و پيري مرد رفتن و فقط رفتن را در دل او زنده مي کند…
    و اينها همه کينه است که کاشته مي شود در قلب مالامال از درد…!
    و اين رنج است

    دکتر علي شريعتي

    سلام چطوري يا نه؟ خيلي وبت قشنگه خيلي خيلي خيلي اصلا نميتونم احساسم رو بگم.


    پاسخ

    سلام مهساي عزيزم... مثل اينكه توهم مثل من دكتر شريعتي رو خيلي دوست داري.به نظر من حرفاشو بايد با طلاي 24عيار نوشت...دوستت دارم دوست خوبم